۶ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

خانواده‌ای با ۲۶طلبه؛ قانون اول این خانه «احترام به مادر» است

یک عاشقانه ساده

سجل حاج آقا در زمستان استخوان سوز ۱۳۰۹ مُهر شده است. آن طور که تعریف می کند، یکی از همسایگانشان اسباب تحصیل او در حوزه علوم دینی را فراهم می کند و بعدها چون می بیند، سید ماشاءا... پسر نجیبی از آب درمی آید؛  دخترش را هم به عقد وی در می آورد، خودش می گوید:« حاج خانم از خانواده بااصل و نسبی بود. همان تربیت درست هم باعث شد تا زندگی مشترک مان را با اعتقاد و ایمان بسازد. قانون اول خانه ما «احترام» به مادر بود. می دانستم که اگر من اکرام شان کنم، فرزندانم هم بدون تشر یا دستور، احترام گذاشتن را می آموزند. جالب اینجاست که حالا فرزندانم همین اصل را برای زندگی مشترک شان پیش گرفته اند و خدا را شکر از اختلاف ها و دعواهای معمول زندگی زناشویی در خانه فرزندانم خبری نیست».

فرزندشهیدم، نتیجه رزق حلال در زندگی مان بود

«سید محمد»؛ بزرگ ترین فرزند حاج آقا ماشاءا...؛ اولین شهید انقلاب در مشهد است. او می گوید: سیدمحمد با این که ۱۷ سال داشت برای شرکت در راهپیمایی ها و مشارکت در مبارزه با رژیم طاغوت سر از پا نمی شناخت، یادم هست روزی که شهید شد، با هم درراهپیمایی شرکت کرده بودیم. ماموران رژیم ناگهان شروع به شلیک گلوله کردند. من سمت یکی از کوچه ها دویدم و دست اورا هم کشیدم اما گفت می خواهد برگردد، چون اگر فرار کنیم، این مبارزه به ثمر نخواهد رسید. وی توضیح می دهد: همسرم فاطمه خانم، اعتقاد داشت که نان حلال و آن قرآن هایی که در دوران بارداری اش برای محمدخوانده، اثر خودشان را گذاشته و او را به آرزویش که شهادت بود، رسانده است.

به جای گرفتن اسم و رسم، به جامعه خدمت کنید

تاکید دیگر آقای روحبخش بر قداست لباس روحانیت است. او می گوید: اصرار من برای طلبه شدن فرزندانم، نه از حیث اسم و رسم داشتن این لباس که از برای کسب علم و دانش بود. خدا را شکر به این هدفم رسیده ام و حالا ۸ تایشان از سطوح بالای حوزه فارغ التحصیل شده اند و در حوزه و دانشگاه مشغول تدریس اند. وی که همه فرزندانش افرادی مفید برای جامعه هستند ، از استاد دانشگاه تا نویسنده و مدیر مدرسه هم در میان آن ها حضوردارند؛ بر یک نکته مهم پا می فشارد: به فرزندانم تاکید کرده ام تا خودشان را درگیر میزها و پست ها نکنند و نان بازویشان را بخورند. جای اسم و رسم های دهان پُرکُن کاری را انجام دهند که خدمت به جامعه محسوب شود و آن همان زکات علم، یعنی آموزش است. حاج آقا روحبخش ادامه می دهد: تعداد اعضای خانواده بزرگ ما با احتساب نوه ها و عروس هایم به ۵۷ نفر می رسد و از آن جا که نوه هایم (پسرهای فرزندانم) نیز پا در راه پدرانشان گذاشته اند و تحصیلات حوزوی را پیش گرفته اند؛ حالا ۲۶ طلبه در خانواده مان داریم.

وقتی تجملات دوای درد نیست

حرف را بار دیگر می کشانیم سمت خانواده حاج آقا ماشاءا... و کلیدهای کوچک خوشبختی این خانواده، او در توضیح آن ها بیان می دارد: این حرف را که می زنم، به حساب حرف های منبری نگذارید، این را به تجربه می گویم. زوج های زیادی را ملاقات کرده ام که خانه شان از همه نوع وسایل زینتی پُر بود اما رنگ اختلافاتشان از لعاب و زرق و برق زندگی شان بیشتر بود. خوب که در احوالشان دقیق می شدی، می دیدی که همه این ولخرجی ها برای پوشاندن حُفره بزرگ اختلاف است که افتاده وسط زندگی مشترکشان و به جای پر کردن آن به روش منطقی، با صرف هزینه های زیاد آن را با پول و تجملات پوشانده اند. وی ادامه می دهد: همسر مرحومم فاطمه خانم، همیشه ورد زبانش این بود که «لبخند» بزرگ ترین ثروت است و تاکید داشت که یک زندگی ساده و بی غل و غش لبخند رابه خانه ات میهمان می کند وهمه آنچه که باید انجام بدهیم، این است که این شادی را زیر سقف خانه مان پایدار و همیشگی کنیم.

آقای روحبخش که حالا تلخی این چهارسال تنهایی زیر زبانش نشسته، عنوان می کند: با رفتن حاجیه خانم، بخشی از شادی زندگی من هم رفته است اما همچنان خدا را بابت سه نعمت شکر می کنم: اول این که به کسی قرضی ندارم، دوم از بابت سلامت تن و آخر هم برای داشتن فرزندان صالح.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • مهدی نوفرستی
    • جمعه ۲۲ دی ۹۱

    قدم به قدم تا حضور حضرت آفتاب


    پیر ، جوان ، زن یا مرد هیچ تفاوتی ندارد.این روزها اگر به جاده های منتهی به مشهد الرضا (ع) سر بزنی سیل مشتاقانی را می بینی که با پای پیاده رو به سوی معشوقشان در حرکت اند . آن ها این روزها احیاگر سنتی هستند که اولین بار صدیقه کبری (س) آن را در تاریخ به ثبت رساند.حضرت زهرا ( س) در سال های صدر اسلام هر هفته با پای پیاده به زیارت شهدای احد می رفتند و بعد از ایشان هم اهل بیت عصمت وطهارت (ع) این سنت را ادامه دادند . آن طور که در تاریخ نقل شده است امام حسن مجتبی (ع) در طول عمر شریفشان 25 مرتبه با پای پیاده به حج مشرف شدند.

    قامت خمیده پیرزن که با پای برهنه تندتر از تمام اعضای گروه جاده را می پیماید، نگاه همه آن ها را که از مشهد به سوی قوچان در حرکت اند، به خود معطوف می کند. هرچند قامت خمیده و چروک های صورتش روایتگر گذر سال های عمر است و تصویری از خستگی و ضعف جسمی را در نظرت نمایان می کند، اما چهره مصمم و گام های استوارش حاکی از انرژی سرشار و اراده محکمی است که ۶ روز این جسم سالخورده را از فاروج به سمت مشهدالرضا(ع) کشانده است.

    پیرزن که حالا تنها چند کیلومتر با مشهدالرضا(ع) یا بگذار بهتر بگویم؛ پیرزن که حالا تنها چند گام با آسمان فاصله دارد، این قدم های آخر را هم می پیماید تا به وصال آسمان برسد و زائر حریم پرمهر امام مهربانی ها شود.

    وقتی به سراغش می رویم تا از احساس و حال و هوایش در این لحظه ها جویا شویم، می گوید که مصاحبه نمی کند و با همان سرعت راهش را ادامه می دهد. شاید نمی خواهد به قدر همین چند کلام هم در وصالش تاخیر بیفتد.خودش که چیزی نمی گوید، اما آن طور که همراهانش می گویند امسال ششمین سالی است که پیرزن با پای پیاده مسیر روستای یام شهرستان فاروج را تا مشهدالرضا(ع) می پیماید...

    این راه، راه کربلاست

    هوشمند/ از بجنورد تا مشهدالرضا(ع) را طی یک هفته پیاده پیموده و حالا به بولوار جانباز مشهد رسیده است. این یعنی تنها تا دقایقی دیگر زائر آقا خواهد بود، زیارتی که به عشق آن تمام سختی های مسیر و سردی هوا را فراموش کرده بود. حاج حسن آقا با این که ۶۰ سال دارد آن قدر برای رسیدن به حرم آقا شوق داشته که چند کیلومتر از دیگر اعضای گروه فاصله گرفته است. آن طور که خودش می گوید برای اولین بار در سال ۷۵ زائر پیاده آقا شده و از آن سال این توفیق را داشته است که هر سال پای پیاده به زیارت آقا بیاید.

    حاج حسن ربانی، این پیرمرد اهل روستایی در اطراف بجنورد زیارت آقا با پای پیاده را به نوعی ادامه راه کربلا می داند و می گوید: آن زمان خاندان و فرزندان امام حسین(ع) را پیاده و در شرایط سخت از کربلا به شام بردند و حالا هم ما با پای پیاده تا حرم حضرت امام رضا(ع) می آییم.در میانه حرف هایش چند بار از خدمتگزاران زائران پیاده که در تمام طول مسیر خدمات مورد نیاز را به زائران امام رضا(ع) ارائه می دهند، تشکر می کند و می گوید: ما هر قدر هم که شرایط سخت باشد خسته نمی شویم و این راه را می پیماییم...

    ۲ نفر بودیم...

    «حبیب محمدی» و «قاسم اکرامی» ۲ زائر دیگر امام رضا(ع) هستند که با پای پیاده به سمت حرم آقا حرکت می کنند می گویند: از هیئت ابوالفضلی بجنورد عازم این راه شده ایم.وقتی از سابقه تشرفشان به حرم مطهر رضوی با پای پیاده می پرسم، می گوید: سال قبل که برای اولین بار این حرکت را شروع کردیم، تنها خودمان ۲ نفر به مشهد آمدیم. اما امسال این تعداد به ۱۰ نفر افزایش یافته است و مطمئن هستیم در سال های آینده تعدادمان بسیار بیشتر هم خواهد شد. چرا که هرکس یک بار این راه را طی کند، هر سال زائر پیاده آقا می شود... .

    چند تجربۀ طلبگی در استقبال اززائران پیاده

    در ایام ورود کاروان های زائران پیاده به مشهد، طلاب زیادی به استقبال آنان می روند. متن زیر برگرفته از خاطرات ابراهیم گلستانی، صادق نیرومند، یاسر ماروسی، مهدی جوانمرد، ابوذر فرشتیان و سیدمحمد حسینی یزدی از طلاب مدرسه علمیۀ حضرت مهدی(عج) در مشهد است، از حضور چند سال اخیرشان در ایستگاه مُلک آباد در مسیر نیشابور.

    یکی از دوستان چند جلد قرآن آورده بود و چند زائر نوجوان را دور خودش جمع کرده بود تا قرائت نمازشان را درست کند. هم ولایتی های خودم بودند و مدام رفیقمان را اذیت می کردند. رفتم جلو و با نشانی دادن، فضا را به دست گرفتم. بحث را بردم سمت زندگی و رفاقت و اهمیت گناه نکردن. نوجوانی که اول به زور یکی از قرآن ها را صاحب شده بود، خودش مرا کنار کشید و سفرۀ دل باز کرد. می خواست بگوید درد من این است که می خواهم خوب باشم، ولی نمی شود! من هم سعی کردم آن جواب هایی را بدهم که خودم شنیده بودم و عمل کرده بودم.

    دیدنی است وقتی یک طلبه در حال مشت و مال دادن دست وپای زائری است! یا ده بیست نفر با لباس روحانیت مشغول پهن کردن یا جمع کردن سفره اند و بین زائران غذا پخش می کنند، چای برایشان می برند، پشتشان را ماساژ می دهند... البته خادمان حرم، که در واقع خدمت گزاران اصلی سوله اند هم با خجالت از این کار ممانعت می کنند. اصلاً بینشان برای خدمت رقابت است. زائران که می روند طلبه ها هم سوله را تمیز می کنند. یک بار طلبه ای را دیدم که برای تبلیغ آمده بود؛ اما داشت پای رنجور یکی از زائران را چرب می کرد.

    بعضی ها تا می بینندت صدات می زنند «حاج آقا، حاج آقا... عرض داشتم...». پای صحبت هر کدام که می نشینی، حال وهوای خودش را دارد؛ یکی کشاورز است و یکی راننده. یکی دیگر دم بخت است و مشاوره می خواهد، یکی مباحث دقیق اعتقادی می پرسد، یکی از مسائل سیاسی روز می گوید و یکی از مسائل اخلاقی. در این فرصت، احکام یاد می گیرند، قرائت نمازشان اصلاح می شود و... بعضی ها هم آن قدر خسته اند که تحمل هیچ کس را ندارند و تا پایشان به سوله می رسد، می افتند و چشم هایشان از خستگی روی هم می رود.

    ساعت که از 10 می گذرد، زائران کم کم به خواب می روند و چون تعدادشان زیاد و فضا کم است، به سختی جا می گیرند. روحانیون مستقر تا پایان شب مشغول پاسخ به سؤالات زائران و شنیدن درددل آن ها و مشاوره اند. ساعت یازده چراغ های سوله به جز یکی همه خاموش است و تعداد کمی از زائران بیدار مانده اند. طلبه ها هم آخر از همه از گوشه و کنار سوله یک جا جمع می شوند تا فکری برای جای خواب کنند؛ که در اغلب موارد هم نتیجه ای نمی گیرند! بعضی ها در عرض پله می خوابند، بعضی ها نشسته می خوابند، بعضی ها وسایل شان را جمع وجور می کنند و در یک مکان محدود می خوابند، بعضی ها هم تا صبح نمی خوابند!

    با یکی از دوستان ایستاده بودیم دم در و فیلم برداری می کردیم... یک مادر با پنج دخترش آمده بود؛ یکی را بغل کرده بود و بقیه قد و نیم قد کنارش بودند؛ یک سفر زیارتی خانوادگی. زوج جوانی هم برای ماه عسلشان پیاده می آمدند پابوس امام رضا(ع). مادری بچۀ سیزده ساله اش را در بغل گرفته بود؛ بچه معلول بود. چند ساعتی می گذاشتش روی ویلچر و چند دقیقه ای هم او را بغل می کرد.

    فقط خراسانی ها نیستند که می خواهند چهل وهشتم مشهد باشند، می بینی از تهران و شیراز و... هم، چند دانشجو ی باهمت کوله سفر را بسته اند.

    اذان را که گفتند صدایم کرد:

    - حاج آقا، من فکر کردم اذان گفته اند. برای همین نمازم را خواندم. اما الآن می بینم دارند اذان می گویند...

    با خودم گفتم چند روز است پیاده روی کرده و پاهایش خسته و آبله زده است؛ چطور به او بگویم نمازت باطل است؟ گفتم: «خدا خیلی دوستت داره... ازت خواسته یک بار دیگه براش نماز بخونی!» تشکر کرد و رفت سمت صف نماز.

    - «حاجی! بیا چند دِقه جای ما بیشین. چار کِلام چیزی یاد بگیریم.»چهار پیرمرد که تک وتوک می شد روی سرشان موی سیاه پیدا کرد، دور هم نشسته بودند. در فکر بودم که چطور بحث را شروع کنم که یکی شان گفت: حاجی از امام رضا(ع) بگو...چندتا حدیث و داستان گفتم که دیدم شانه های نفر روبه رویی تکان می خورَد... ساکت ماندم. خودش شروع کرد، می خواند و اشک می ریخت...

    یکی دو ساعت بعد، هنوز توی فکرش بودم که دیدم پیرمرد، شال و کلاه کرده، آماده رفتن است.

    - حاجی کجا داری می ری؟

    با صدایی که به زور از بغض گلویش رد شد، جوابم را داد:

    - مُخوام بُرم مشهد.

    - الآن؟ به شب می خوری. تا صبح استراحت کن، فردا با کاروانتون برو.

    بغضش ترکید و اشک هایش سر خورد روی صورتش.

    - طاقت نِدِرُم. باید بُرُم مشهد. دِلُم راه نمده اینجه وایستُم.

    - حاج آقا! وقتی می خواستیم راه بیفتیم، به من گفتند این چه کاری است که می کنی؟ این همه ماشین و اتوبوس، چرا پیاده، مگر دیوانه ای؟برایش روایتی خواندم که بهترین کارها سخت ترین آن هاست؛ گفتم: در ضمن این پاهای آبله زده را به امام رضا(ع) نشان بده و آن را بهانه ای کن برای برآورده شدن حاجتت. بعد هم برای هر قدمت نیت کن تا برای همه اش ثواب بنویسند.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • مهدی نوفرستی
    • جمعه ۲۲ دی ۹۱

    اثار و برکات کنگره امام محمدباقر(ع) تا مدت‌ها باقی می‌ماند



    نماینده ولی فقیه در سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبی:
    آثار و برکات کنگره امام محمدباقر(ع) تا مدت‌ها باقی می‌ماند

    خبرگزاری فارس: نماینده ولی فقیه در سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبی گفت: برگزاری کنگره امام محمدباقر(ع) می‌تواند بستری برای شناخت این امام فراهم کند و تأثیر زیادی در ترویج فرهنگ معصومین(ع) دارد.

    خبرگزاری فارس: آثار و برکات کنگره امام محمدباقر(ع) تا مدت‌ها باقی می‌ماند

    به گزارشخبرگزاری فارساز بیرجندبه نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبی،حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسین نوفرستی اظهار کرد: مهم است که قبل از اجرا و در زمان اجرای این کنگره یک فضای فکری مناسب در بین مردم ایجاد شود و به طور یقین آثار و برکات اینگونه کنگره‌ها تا مدت‌ها باقی می‌ماند.

    وی در ارتباط با ابعاد شخصیت امام محمدباقر(ع) تصریح کرد: یکی از ابعاد شخصیتی امام محمدباقر(ع) مقام علمی و معرفتی ایشان است به گونه‌ای که آوازه علوم و دانش این امام چنان در فضای کشورهای اسلامی پیچید که ایشان لقب باقرالعلوم به خود گرفتند.

    نماینده ولی فقیه در سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبی افزود: امام محمدباقر(ع) با نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی و تشریح مشکلات علمی و جنبش علمی دامنه‌دار در عرصه‌های مختلف مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران امامت فرزند بزرگوارشان امام جعفر صادق(ع) به اوج عظمت رسید زمینه‌سازی کردند و در حقیقت این دو امام بزرگوار با توجه به درگیری شدید بنی‌عباس و بنی‌امیه فرصت را برای تبلیغ آیین پیامبر(ص) غنیمت شمردند و فقه اسلام ناب محمدی(ص) را پایه‌گذاری کردند.

    تأکید بر نقش صدا و سیما و رسانه‌های مکتوب در ترویج فرهنگ وقف

    نوفرستی با بیان اینکه رحمت خدا شامل فردی می‌شود که وقف‌کننده است، وقف را سنت حسنه و یک صدقه جاریه عنوان کرد و بر نقش صدا و سیما و رسانه‌های مکتوب در ترویج این فرهنگ عظیم تاکید کرد.

    وی افزود: کار فرهنگی و تبلیغات سبب می‌شود مردم از آثار و برکات وقف آگاه شوند و همچنین رسیدگی به موقوفات، احیای موقوفات و قرار گرفتن موقوفات در جایگاه خودشان بسیار تأثیرگذار است که این باید اطلاع‌رسانی شود.

    امام جمعه موقت بیرجند تشکیل یک هیئت امنای قوی که مورد قبول مردم باشد را برای ارتقای جایگاه امام‌زادگان منتسب به امام محمدباقر(ع) (شهدای باقریه) لازم و ضروری خواند.

    انتهای پیام/2248/و/ض

    1002

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • مهدی نوفرستی
    • سه شنبه ۱۹ دی ۹۱

    مهاجرت، معضل «نوفرست»


    یکی دیگر از بانوان نیز جلو می آید و از مشکلات روستا می گوید: مردم این روستا از امکلانات رفاهی بی بهره اند.

    به طوری که حتی حمام عمومی نیز تعطیل است حداقل احداث یک پارک کوچک می تواند در روحیه اهالی روستا و کودکان مفید باشد.

    وی به بیکاری مردم به خصوص جوانان اشاره می کند و می افزاید: به دلیل نداشتن کشاورزی و دامداری پر رونق اکثر جوانان این روستا بیکار بوده و به شهرها مهاجرت کرده اند.

    از آن ها خداحافظی می کنیم و به راه خود ادامه می دهیم. خودروی کانون کودکان و نوجوانان جلوی در حسینیه می ایستد و کودکان خندان با کتاب های در دست به طرف آن می دوند. دور ماشین حلقه می زنند و کتاب هایی که به طور نامنظم در طبقات خودروی سیار مخصوص کانون چیده شده است را یکی پس از دیگری انتخاب می کنند.

    آقای نادی همه را به صف می کند و کودکان کتاب ها را به دست می گیرند و به نوبت قسمتی از کتاب را روخوانی می کنند.

    دوباره کوچه های گلی را یکی پس از دیگری طی می کنیم جوی وسط کوچه و ساخت‌وسازهای جدید بالای روستا از دور نمایان است.

    به نانوایی نزدیک می شویم این جا هم صف نان است.

    گویی این صف های طویل روستاییان را هم اسیر کرده اند.

    متصدی نانوایی از کمبود آرد گلایه دارد و می گوید: فقط یک نانوایی در نوفرست وجود دارد که به دلیل کیفیت مطلوب نان حتی کفاف مردم روستا و میهمانان را نمی کند.

    از برج 6، سال گذشته سهمیه ما کاهش یافته است. وی سرشماری جدید جمعیت را ناقص می داند و ادامه می دهد سرشماری نادرست باعث شده سهمیه آرد به صورت کامل دریافت نشده و آن مقدار هم با تاخیر به روستا می رسد.دهیار روستای نوفرست هم در خصوص موقعیت جغرافیایی این روستا گفت: این روستا در فاصله 24 کیلومتری شرق بیرجند در جاده زاهدان واقع است.

    بشیری جمعیت روستا را بالغ بر 800 نفر در قالب 200 خانوار عنوان کرد و افزود: متاسفانه وجود خشکسالی مداوم در چند سال اخیر باعث مهاجرت جمعیت بسیاری از جوانان روستا بوده است اما اخیرا چند زوج جوان در روستا ساکن شده اند.

    وی عمده محصولات کشاورزی روستا را زعفران، زرشک و گردو دانست و ادامه داد: محصولات کشاورزی روستا از لحاظ کیفیت از مرغوبیت بالایی برخوردارند.

    وی در رابطه با آب کشاورزی روستا گفت: به دلیل خشکسالی، آب کشاورزی مردم به حداقل ممکن رسیده است و عملا کشاورزی را با مشکل تعطیلی مواجه کرده است و در این میان آن عده از اهالی که از وضعیت مالی مطلوب تری برخوردارند با مراجعه به جهاد کشاورزی و خرید آب، تانکر به مزارع خود آب رسانی می کنند.

    وی با اشاره به آلودگی آب روستایی نوفرست در چند ماه گذشته افزود: آب آشامیدنی مردم از قنات‌های روستا تامین می شوند که قنات آلوده در حال حاضر خشک شده و اهالی از آب آلوده استفاده نمی کنند.

    بشیری اظهار داشت: در حال حاضر اهالی آب آشامیدنی خود را از 2 قنات که در فاصله 2 کیلومتری روستا واقع اند تامین می کنند.

    وی در خصوص وضعیت بهداشتی آب قنات ها گفت: خوشبختانه آب این قنات ها کلرزنی شده و از وضعیت بهداشتی مطلوبی برخوردار است.

    وی همچنین به وجود آب لوله کشی در منازل روستایی اشاره کرد و افزود: این آب تنها برای مصارف خانگی استفاده می شود.

    وی عمده مشکلات روستا را کمبود سهمیه آرد اهالی دانست و افزود: در حال حاضر سهمیه آرد روستای نوفرست، 3 کیسه آرد در هر روز برای نانوایی است که این میزان پاسخگوی نیاز اهالی نمی باشد.

    وی تاکید کرد: با توجه به جمعیت بالای این روستا و همچنین وجود اردوگاه شهید بهشتی در آن این مقدار بسیار کم می باشد و اهالی را در برابر تقاضای نان میهمانان روستا شرمنده می کند.

    وی ادامه داد: در این خصوص تاکنون پیگیری های بسیاری با فرمانداری و بخشداری شهرستان انجام شد اما به رغم تلاش بسیار در خصوص افزایش سهمیه آرد روستا این تلاش ها بی نتیجه مانده اند.

    وی گفت: متاسفانه اکثر اهالی برای تهیه نان مورد نیاز به روستاها یا شهر مراجعه کرده و در این میان، افراد کهنسال و مسن با مشکلات بسیاری مواجه هستند.

    دهیار روستای نوفرست افزود: به دلیل رکود کشاورزی در روستا، اکثر جوانان نوفرست یا بیکار هستند و یا برای کارگری به شهر مهاجرت می کنند.

    وی از جمله پروژه های اشتغال زایی به احداث کارخانه بسته بندی محصولات در ابتدای روستا با پیش بینی اشتغال زایی حداقل 20 نفر و احداث کارخانه MDF در داخل روستا اشاره کرد و گفت: امیدواریم تا ابتدای سال آینده به بهره برداری برسد.

    وی شغل اکثر زنان روستایی را قالیبافی عنوان کرده و افزود: زنان روستایی دوشادوش مردان در امر کشاورزی سهیم بوده و در جمع آوری محصولات دخالت دارند.

    بشیری وضعیت بهداشتی درمانی روستا را نامطلوب دانسته و گفت: با وجود خانه بهداشت در این روستا، تنها یک پزشک عمومی در روستا در رفت و آمد است که روزهای خاصی از هفته به مداوای بیماران می پردازد و در سایر روزها تا ساعت اداری تنها بهداشتیار در خانه بهداشت مستقر است.

    وی اضافه کرد: اهالی برای جزئی ترین موارد درمان و تزریق آمپول به جز ساعت اداری مجبورند به شهر رفته و هزینه بسیاری را متحمل شوند.

    وی خاطر نشان کرد: روستای نوفرست دارای سه جاده ورودی در ابتدا، وسط و انتهای روستاست و دو جاده که به جاده اصلی زاهدان بیرجند منتهی می شوند، آسفالت بوده و از وضعیت مطلوبی برخوردارند و جاده دیگر به دلیل این که قسمتی از آن از مسیر رودخانه نوفرست عبور می کند، کم تردد بوده و خاکی می باشد.

    بشیری وضعیت آنتن دهی تلویزیون و تلفن همراه را در روستا رضایت مند عنوان کرد و گفت: در خصوص امواج رادیویی نیز نوفرست مشکل خاصی ندارد.

    وی از پروژه های عمرانی در دست اجرای این دهیاری به احداث سالن چند منظوره در ابتدای روستای نوفرست با اعتبار 400 میلیون ریال اشاره کرد.

    وی ادامه داد: از این میزان بالغ بر 200 میلیون ریال از محل اعتبارات جاری استانداری تامین شده است و این پروژه از پیشرفت 60 درصدی برخوردار است.

    وی از دیگر پروژه های عمرانی به احداث خانه عالم با اعتبار 500 میلیون و پیشرفت فیزیکی 50 درصدی و حصارکشی مزار شهدا با اعتبار 100 میلیون ریال اشاره کرد.

    دهیار در پایان با اشاره به روند خشکسالی های اخیر گفت: درخت های روستا در نتیجه این امر خشک شده و باعث افزایش کرم های خراط در میانه درختان شده است که با پیگیری های انجام شده در صدد قطع درختان گردو و توت روستا هستیم.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • مهدی نوفرستی
    • سه شنبه ۱۲ دی ۹۱

    نماینده ولی فقیه در سپاه انصار الرضا(ع): مسئولان برای اسکان زلزله زدگان در کانکس چاره ای بیندیشند

    نماینده ولی فقیه در سپاه انصار الرضا(ع): مسئولان برای اسکان زلزله زدگان در کانکس چاره ای بیندیشند
     مسئولان برای اسکان موقت زلزله زدگان در سرمای زمستان فکری کنند.به گزارش روابط عمومی سپاه انصارالرضا(ع)، نماینده ولی فقیه در سپاه انصار الرضا(ع) استان و مسئول بسیج طلاب خراسان جنوبی با حضور در مناطق زلزله زده زیرکوه مشکلات آن ها را از نزدیک بررسی کردند.بر اساس این گزارش، مردم روستاهای زلزله زده نخرود، عباس آباد، شاج و پدمرود، نبود سرپناه برای اسکان موقت را از مهم ترین مشکلات خود در شرایط فعلی اعلام کردند.حجت الاسلام«نوفرستی»نماینده ولی فقیه در سپاه انصارالرضا(ع) گفت: در همه روستاهای زلزله زده نبود سرپناه مناسب در هوای سرد زمستان موجب آزار مردم این مناطق شده است بنابراین مسئولان باید هر چه سریع تر چاره ای برای این مشکل و اسکان موقت زلزله زدگان در کانکس بیندیشند.



  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • مهدی نوفرستی
    • دوشنبه ۱۱ دی ۹۱

    عکسهای مراسم حسن-حسین در نوفرست

    IMG_5920

    IMG_5918

    IMG_5917

    IMG_5916

    IMG_5915

    IMG_5914

    IMG_5913

    IMG_5912

    IMG_5911

    IMG_5910


  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • مهدی نوفرستی
    • سه شنبه ۵ دی ۹۱
    وبلاگ صدای نوفرست با انتشار اخبار نوفرستی های اقصی نقاط کشور هدف اطـــلاع رسانی را در حـــوزه های فرهـــنگی، ورزشی و ... دارد.
    مطالب این وبـــــــلاگ با همکاری اهالی محترم روستای نوفرست منتشر می شود.
    موضوعات
    آرشیو مطالب