









ˈ ابوالفضلنوفرستیˈ در همایش زائرین عتبات عالیات خراسان جنوبی افزود: از این تعداد 221 کاروان به صورت زمینی از مرز مهران و 92 کاروان بi صورت هوایی از فرودگاه بیرجند به مقصد نجف اشرف و بغداد اعزام شده اند.
استان خراسان جنوبی در یک نگاه
برنامه "استان در یک نگاه " برای به تصویر کشیدن مراسم های ملی و مذهبی به صورت فتوکلیپ 3 تا 5 دقیقه ای به صورت نماهنگ از سیمای خراسان جنوبی پخش می شود. در همین راستا در روز 22 بهمن ،روز وحدت و یکدلی برای نشان دادن عظمت و هیبت ملت ایران به دشمنان برنامه "استان در یک نگاه " با به تصویر کشیدن ابعاد مختلف از حضور حداکثری مردم از بزرگ تا کوچک را نشان خواهد داد ،تا دشمنان ایران و اسلام بدانند ایران همیشه پاینده و پیروز هست و خواهد ماند.
تهیه کننده : محسن نوفرستی
عکاس :محسن نوفرستی
تدوینگر : حسین امیرآبادی
به تاریخ 91/11/8 در پی بحث و تبادل فی مابین مسئول محترم بهره برداری امور آبفار بیرجند با آقای احمد بشیری زاده، دهیار محترم روستای نوفرست و کاظم نوفرستی شورای محترم روستای نوفرست مبنی بر اجرای توسعه شبکه توزیع در طرح توسعه غرب روستا مقرر گردید.
با توجه به دستور مدیریت امور آبفار بیرجند، مقرر گردید: موارد مشروحه ذیل توسط امور بهره برداری تامین و اجرا گردد.
1- تامین لوله مورد نیاز
2- اجرای خاک سرندی (زیر و روی لوله)
3- لوله گذاری مطابق نقشه
4- پرکردن کانالو مسیر حفاری شده
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان جنوبی در حاشیه این مراسم به
خبرنگاران گفت: این قرآن توسط هنرمند برجسته استان ˈعلیرضا بهدانی در
ابعاد 14 در پنج سانتیمتر و در 604 صفحه با طلای ناب کتابت شده است.
ˈ
محمد مطهری فرˈ افزود: این هنرمند بیرجندی متولد 1350 و افتخار کتابت 47
قرآن را تاکنون داشته و آثار قرآنی وی به مقام معظم رهبری و رئیس جمهور و
وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی، اهدا شده است.
وی گفت: قرآن های کتابت
شده این هنرمند در موزه های مطهر امام حسین (ع)، آستان قدس رضوی، صدا و
سیمای جمهوری اسلامی، موزه هنر های اسلامی کشور مالزی و موزه هنر های
معاصر ایران نگهداری می شود.
مطهری فر افزود: این هنرمند علاوه بر کار کتابت قرآن کریم تاکنون نزدیک به 50 جلد اشعار شعرای بزرگ ایران زمین را خوشنویسی کرده است.
وی
ادامه داد: خلق بیش از 10 هزار تابلوی رنگ و روغن و اجرای بیش از دو هزار
تابلوی نگار گری و مینیاتور از دیگر فعالیت های این هنرمند برجسته می
باشد.
سجل حاج آقا در زمستان استخوان سوز ۱۳۰۹ مُهر شده است. آن طور که تعریف می کند، یکی از همسایگانشان اسباب تحصیل او در حوزه علوم دینی را فراهم می کند و بعدها چون می بیند، سید ماشاءا... پسر نجیبی از آب درمی آید؛ دخترش را هم به عقد وی در می آورد، خودش می گوید:« حاج خانم از خانواده بااصل و نسبی بود. همان تربیت درست هم باعث شد تا زندگی مشترک مان را با اعتقاد و ایمان بسازد. قانون اول خانه ما «احترام» به مادر بود. می دانستم که اگر من اکرام شان کنم، فرزندانم هم بدون تشر یا دستور، احترام گذاشتن را می آموزند. جالب اینجاست که حالا فرزندانم همین اصل را برای زندگی مشترک شان پیش گرفته اند و خدا را شکر از اختلاف ها و دعواهای معمول زندگی زناشویی در خانه فرزندانم خبری نیست».
«سید محمد»؛ بزرگ ترین فرزند حاج آقا ماشاءا...؛ اولین شهید انقلاب در مشهد است. او می گوید: سیدمحمد با این که ۱۷ سال داشت برای شرکت در راهپیمایی ها و مشارکت در مبارزه با رژیم طاغوت سر از پا نمی شناخت، یادم هست روزی که شهید شد، با هم درراهپیمایی شرکت کرده بودیم. ماموران رژیم ناگهان شروع به شلیک گلوله کردند. من سمت یکی از کوچه ها دویدم و دست اورا هم کشیدم اما گفت می خواهد برگردد، چون اگر فرار کنیم، این مبارزه به ثمر نخواهد رسید. وی توضیح می دهد: همسرم فاطمه خانم، اعتقاد داشت که نان حلال و آن قرآن هایی که در دوران بارداری اش برای محمدخوانده، اثر خودشان را گذاشته و او را به آرزویش که شهادت بود، رسانده است.
تاکید دیگر آقای روحبخش بر قداست لباس روحانیت است. او می گوید: اصرار من برای طلبه شدن فرزندانم، نه از حیث اسم و رسم داشتن این لباس که از برای کسب علم و دانش بود. خدا را شکر به این هدفم رسیده ام و حالا ۸ تایشان از سطوح بالای حوزه فارغ التحصیل شده اند و در حوزه و دانشگاه مشغول تدریس اند. وی که همه فرزندانش افرادی مفید برای جامعه هستند ، از استاد دانشگاه تا نویسنده و مدیر مدرسه هم در میان آن ها حضوردارند؛ بر یک نکته مهم پا می فشارد: به فرزندانم تاکید کرده ام تا خودشان را درگیر میزها و پست ها نکنند و نان بازویشان را بخورند. جای اسم و رسم های دهان پُرکُن کاری را انجام دهند که خدمت به جامعه محسوب شود و آن همان زکات علم، یعنی آموزش است. حاج آقا روحبخش ادامه می دهد: تعداد اعضای خانواده بزرگ ما با احتساب نوه ها و عروس هایم به ۵۷ نفر می رسد و از آن جا که نوه هایم (پسرهای فرزندانم) نیز پا در راه پدرانشان گذاشته اند و تحصیلات حوزوی را پیش گرفته اند؛ حالا ۲۶ طلبه در خانواده مان داریم.
حرف را بار دیگر می کشانیم سمت خانواده حاج آقا ماشاءا... و کلیدهای کوچک خوشبختی این خانواده، او در توضیح آن ها بیان می دارد: این حرف را که می زنم، به حساب حرف های منبری نگذارید، این را به تجربه می گویم. زوج های زیادی را ملاقات کرده ام که خانه شان از همه نوع وسایل زینتی پُر بود اما رنگ اختلافاتشان از لعاب و زرق و برق زندگی شان بیشتر بود. خوب که در احوالشان دقیق می شدی، می دیدی که همه این ولخرجی ها برای پوشاندن حُفره بزرگ اختلاف است که افتاده وسط زندگی مشترکشان و به جای پر کردن آن به روش منطقی، با صرف هزینه های زیاد آن را با پول و تجملات پوشانده اند. وی ادامه می دهد: همسر مرحومم فاطمه خانم، همیشه ورد زبانش این بود که «لبخند» بزرگ ترین ثروت است و تاکید داشت که یک زندگی ساده و بی غل و غش لبخند رابه خانه ات میهمان می کند وهمه آنچه که باید انجام بدهیم، این است که این شادی را زیر سقف خانه مان پایدار و همیشگی کنیم.
آقای روحبخش که حالا تلخی این چهارسال تنهایی زیر زبانش نشسته، عنوان می کند: با رفتن حاجیه خانم، بخشی از شادی زندگی من هم رفته است اما همچنان خدا را بابت سه نعمت شکر می کنم: اول این که به کسی قرضی ندارم، دوم از بابت سلامت تن و آخر هم برای داشتن فرزندان صالح.