معناى تسخیر آنچه در آسمان‌ها و زمین است براى انسان، این است که اجزاء عالم مشهود همه بر طبق یک نظام جریان دارد، و نظامى واحد بر همه آن‌ها حاکم است و بعضى را به بعضى دیگر مرتبط، و همه را با انسان مربوط و متصل مى‏سازد، و در نتیجه انسان در زندگى خود از موجودات علوى و سفلى منتفع مى‏شود، و روز به روز دامنه انتفاع و بهره‏گیرى جوامع بشرى از موجودات زمینى و آسمانى گسترش مى‏یابد، و آنها را از جهات گوناگون واسطه رسیدن به اغراض خود یعنى مزایاى حیاتى خود قرار مى‏دهد، پس به همین جهت تمامى این موجودات مسخر انسانند.

ذوات همه موجودات از ناحیه خدا آغاز شده، چون او آن‌ها را ایجاد کرده، در حالى که قبل از ایجاد الگویش را از جایى نگرفته و همچنین آثار و خواص آن‌ها نیز مخلوقات اویند که یکى از آثار و خواص آن‌ها همین ارتباط آن‌ها به یکدیگر است که نظام جارى در آن‌ها به وجود آورده، نظامى که با زندگى انسان‌ها مرتبط است، هم‌چنان که در جاى دیگر فرموده:

«اللَّهُ یَبْدَۆُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ»؛ «خدا است که خلق را بدون الگو ایجاد کرده و دوباره اعاده‏اش مى‏کند» (روم/ 11) و نیز فرموده: «إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعِیدُ»؛ «او به حقیقت نخست خلق را بیافریند و (پس از مرگ) دوباره به عرصه قیامت بازگرداند». (بروج/13)

می‌توان از مشاهده مراحل مختلف حیات در مورد انسان‌ها و جهان گیاهان به دست آورد که خداوند حق است و چون او حق است نظامى را که آفریده نیز حق است، بنا بر این نمى‏تواند بیهوده و بى‌هدف باشد. و چون این جهان بى هدف نیست و از سوى دیگر هدف اصلى را در خود آن نمى‏یابیم یقین پیدا مى‏کنیم که معاد و رستاخیزى در کار است

آن قدر به انسان شخصیت و ارزش و عظمت داد که تمام موجودات عالم هستى را مسخر و در مسیر منافع او قرار داد، آفتاب و ماه، باد و باران، کوه‏ها و دره‏ها، جنگلها و صحراها، درختان و حیوانات، معادن و منابع زیر زمینى، و خلاصه همه این موجودات را به خدمت آدمی دعوت کرد، و همه را سرگشته و فرمانبردارش ساخت، تا از مواهب او بهره گیرید و به غفلت نخورید.

با توجه به اینکه همه مواهب از ناحیه او است و خالق و مدبر و پروردگار همه ذات پاک او مى‏باشد پس چرا انسان به سراغ غیر او رود؟ و سر بر آستان مخلوقات ضعیف بگذارد؟ و از معرفت منعم حقیقى غافل بماند؟

لذا در پایان آیه مى‏افزاید: در این نشانه‏هاى مهمى است براى کسانى که تفکر و اندیشه مى‏کنند.

پیام‌هایی که از آیه به دست می‌آید عبارتند از:

ـ تمام هستى در راستاى بهره‏گیرى انسان است.

ـ با حاکم شدن بر هستى، مغرور نشویم که هر چه هست از اوست.

ـ هماهنگى اجزاى هستى در جهت واحد، نشانه‏ى یکتایى آفریدگار است.

ـ فکر کردن در نعمت‏هاى الهى نوعى تشکّر از اوست.

ـ خداوند انسان را به تفکّر دعوت و تشویق کرده است.

طبیعت

ـدر تسخیر هستى براى انسان، نشانه‏هاى زیادى براى اهل فکر وجود دارد. (شاید رابطه تفکّر و تسخیر این باشد که در انسان قدرتى نهفته که مى‏تواند تمام مظاهر طبیعت را به نفع خود تصرّف کند و این قدرت با اندیشه به کار مى‏افتد.)

ـ هم احساس را شکوفا کنید و هم اندیشه را رشد دهید.

قرآن کریم با اشاره به اینکه فصل بهار نمونه بارز روز رستاخیز است، می‌فرماید: « یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیج‏»؛ «اى مردم، اگر در باره برانگیخته شدن در شکّید، پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریده‏ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آن گاه از مضغه، داراى خلقت کامل و [احیاناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده مى‏کنیم تا مدتى معین در رحمها قرار مى‏دهیم، آن گاه شما را [به صورت‏] کودک برون مى‏آوریم، سپس [حیات شما را ادامه مى‏دهیم‏] تا به حد رشدتان برسید، و برخى از شما [زودرس‏] مى‏میرد، و برخى از شما به غایت پیرى مى‏رسد به گونه‏اى که پس از دانستن [بسى چیزها] چیزى نمى‏داند. و زمین را خشکیده مى‏بینى و [لى‏] چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش درمى‏آید و نمو مى‏کند و از هر نوع [رستنیهاى‏] نیکو مى‏رویاند». (حج/5)

آن قدر به انسان شخصیت و ارزش و عظمت داد که تمام موجودات عالم هستى را مسخر و در مسیر منافع او قرار داد، آفتاب و ماه، باد و باران، کوه‏ها و دره‏ها، جنگلها و صحراها، درختان و حیوانات، معادن و منابع زیر زمینى، و خلاصه همه این موجودات را به خدمت آدمی دعوت کرد، و همه را سرگشته و فرمانبردارش ساخت، تا از مواهب او بهره گیرید و به غفلت نخورید

به طور کلی می‌توان چنین بیان داشت که:

ـ می‌توان از مشاهده مراحل مختلف حیات در مورد انسان‌ها و جهان گیاهان به دست آورد که خداوند حق است و چون او حق است نظامى را که آفریده نیز حق است، بنابراین نمى‏تواند بیهوده و بى‌هدف باشد. و چون این جهان بى هدف نیست و از سوى دیگر هدف اصلى را در خود آن نمى‏یابیم یقین پیدا مى‏کنیم که معاد و رستاخیزى در کار است.

ـ این نظام حاکم بر جهان حیات به ما مى‏گوید همان کسى که لباس حیات بر تن خاک مى‏پوشاند، و نطفه بى‌ارزش را به انسان کاملى مبدل مى‏سازد، و زمین‌هاى مرده را جان مى‏دهد او مردگان را حیات نوین مى‏بخشد بی‌شک در روز رستاخیز نیز می‌تواند به انسان جانی دوباره بخشد.

ـخدا بر هر چیز توانا است و چیزى در برابر قدرت او غیر ممکن نیست.آیا کسى که مى‏تواند خاک بى‌جان را تبدیل به نطفه کند و نطفه بى‌ارزش را در مراحل حیات پیش ببرد، و هر روز لباس تازه‏اى از زندگى بر او بپوشاند، و زمین‌هاى خشکیده و افسرده بى‌روح را چنان سر سبز و خرم سازد که قهقهه حیات از سر تا سر آن برخیزد، آیا چنین کسى قادر نیست که انسان را بعد از مرگ به زندگى جدید باز گرداند؟

آن‌ها که در امکان زندگى بعد از مرگ تردید دارند صحنه مشابه آن در زندگى انسان‌ها و گیاهان دائما در برابر چشمان آنان است و همه سال و همه روز تکرار مى‏شود و اگر در قدرت خدا شک دارند این چیزى است که نمونه‏هاى بارز آن را با چشم خود مى‏بینند. فقط کافی است اندکی توجه کرده و با دقت بیشتری مشاهده گردند. تعطیلات نوروز و روز آخر عید که روز طبیعت نامیده شده است بهترین فرصت برای این نوع نگرش می‌باشد.

 زینب مجلسی راد        

بخش قرآن تبیان        


منابع:

مقاله فرصت‌های طلایی نوروز، محمدمهدی فجری، ص 47 و 48.

تفسیر نمونه، ج‏21، ص: 245؛ ج ‏14، ص 21

ترجمه تفسیر المیزان، ج 18، ص 245.

تفسیر نور، ج ‏10، ص 521.