رایحه ی حُسن حَسن در مهمانی خدا

در ماه مهمانی خدا که تمام مقدمات بندگی فراهم و مهیاست عطر کریم آل الله فضای مهمانی را معطر و روح افزا کرده است. آن زمان که ماه به نیمه می رسد سایه پر مهر خود را بر سر بندگان پهن می کند و یکی از اهل کساء عطر دل انگیزش را از بهترین پدر و مادر دنیا در جهان پر می کند و چشمان جهانیان را به قدومش روشن می کند. نوری که در نام نهادنش خدای جلّ و اعلی پیش قدم می شود و جبرییل نام «حسن» را ابلاغ می کند . (١) در دامان اولیاء الهی و تحت تربیت خداوند رشد و نمو کرد تا آنجا که خودشان فرمودند: «ادبنا الله تعالی» (٢) ما تربیت شده خداوند هستیم و نبی مکرم اسلام  صلی الله علیه و آله که خود اسوه و مقتدای خلق می باشد می فرمایند: «تو در سیرت و صورت همانند من هستی» .(٣)
امام حسن علیه السلام در کودکی سخنان رسول خدا را در مجالس می شنید و برای مادر گرانقدر خود در منزل بازگو می- کردند. روزی امیر مومنان علیه السلام در خانه پنهان شد تا توانایی بیان فرزند خود را نظاره گر باشد. هنگام نقل که رسید زهرای مرضیه سلام الله علیها مشاهده کرد که فرزندش به لکنت افتاده و مانند روزهای قبل که با بیان شیوا مطالب را نقل می کرد نیست. علت را از ایشان جویا شد که در جواب، حضرت فرمودند: مادرم تعجب نکن که چون شخص بزرگی سخنان مرا می شنود و همین موجب شده تا کلامم همراه با لکتت باشد. پس امام علی علیه السلام آمدند و او را بوسیدند. (٤)
در سفره مهمانی الهی که در این ماه پهن شده است جام زلال امام حسن علیه السلام بر سر سفره است تا جویندگان مسیر بندگی به مقدار توان و ظرفیت خود از این معرفت بهره مند و سیراب شوند.

زندگانی امام حسن علیه السلام دارای زوایا و لطائف مختلف و گوناگونی می باشد که هر کدام قابلیت شرح و بسط جداگانه ای دارد. فلذا در این نوشتار سعی بر آن شده است که یک جنبه از این موارد را مورد بررسی قرار دهد و آن «آثار معرفت حق» در زندگانی ایشان می باشد.

 

رابطه زیبای خالق و مخلوق

هر مسلمانی در زندگی خود رابطه ای با پرورگار جهانیان و خالق خود دارد. هر چه نقص کمتر باشد این پیوند محکم و محکمتر می باشد. در این بین، امامان علیهم السلام دارای عصمت و طهارتی می باشند که نزدیکترین رابطه را با خداوند ایجاد کرده اند. پس باید بتوان بهترین شکل و نوع ارتباط و آثار این ارتباط را در زندگانی ایشان مشاهده کرد. در ادامه به گوشه ای از این معرفت و آثار آن اشاره شده است .

 

گام اول: شناخت از مسیر محبت

اولین قدم در رابطه دو سویه میان خالق و مخلوق، معرفت و درک درست از خداوند می باشد. در نامه ها و خطبه های امام حسن علیه السلام می بینیم که در هر جا به مناسبت مقامی، سعی بر تعلیم و معرفت افزایی مردم نسبت به خداوند می باشد. در ابتدای یکی از خطب خود سخن را اینگونه آغاز می کند که:

ستایش مخصوص خدایی است که یکتا بوده و شبیهی ندارد. خدای ازلی بدون اینکه کسی به او هستی بخشیده باشد و پاینده ای که در دوام و بقاء خود به مشقت نمی افتد و...  (٥)

حلم، شجاعت، مردم داری، زهد، و هزاران مورد دیگر وجود دارد که می توان در زندگی کریم اهل بیت علیه السلام مشاهده کرد و لذت برد. و این خود سبب ایجاد انگیزه ای می شود که انسان به سمت دستورات موالیان خود حرکت کند که تنها راه و مسیر سعادت انسان مسیری جز اقتدا به معصومین علیهم السلام نیست

مشاهده همه ی کمالات و حسنات و منشاء همه ی خیرات و برکات و نعمات در زندگی، و عاری بودن از هر گونه نقص و کاستی در خداوند مهمترین و اصلی ترین نقطه برای ایجاد محبت در دل انسان ها می شود. آنگاه که حضرت موسی علیه السلام به خداوند عرض کرد که: می خواهم محبتت را در دل مردم جای دهم؛ خداوند فرمودند: نعمت های من را برای آنان بازگو کن. شاید به همین جهت است که نافرمانی ما از روی جهل و عدم شناخت ما نسبت به حضرت احدیت می باشد .
در قدم بعد آثار و برکات این شناخت را که خبر از وجود این معرفت در درون انسان می دهد، یاد آور می شویم.

 

گام دوم: بندگی و سرسپردگی

بندگی و خضوع و خشوع در برابر حضرت حق از ثمرات و آثار معرفت به خداوند می باشد. هر چه معرفت بیشتر باشد اطمینان و سر سپردگی در برابر فرامین الهی بیشتر می شود. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «حسن بن علی عابدترین، زاهدترین و با فضیلت ترین افراد زمان خود بود.» این کلام از معصوم دیگر خود شاهدی بر میزان معرفت و بالتبع بندگی ایشان نسبت به حضرت حق می باشد.
اینکه بندهای بدن ایشان در حین نماز به لرزه در می آمد (٦) چون خود را در پیشگاه الهی حاضر می دیدند، آورنده ی این پیام می باشد که «رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون». اینها به عنوان کمال برای ایشان نقل می گردد ولی هشدار دهنده برای ما شیعیانِ این بزرگواران است که مسیر زندگی و بندگی ما سمت و سوی اینان را دارد یا خیر؟

امام مجتبی

گام سوم: سختی در راه رضای محبوب

کسی که خالق و خداوند خود را محبوب حقیقی قرار داد تمام تحصیل و تلاش خود را در راه رضای محبوبش خرج می کند چون تمام نگاه و حواسش در نگاه محبوب و مولای خود است. رضایت او را با چیز دیگری معاوضه نمی کند. اگر رضای خدا را در زیارت خانه اش می بیند، می رود. حتی در راه او خود را از باب "أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا" به سختی می اندازد و بیست و پنج بار پیاده و گاه پا برهنه در آن مناطق گرم به زیارت خانه اش نایل می شود و می فرمایند: «از اینکه سواره حج به جا بیاورم از خدایم خجالت می کشم.»(٧) توحید مقوله ای اعتقادی صرف نیست بلکه اعتقادیست که لوازمش در زندگی بروز و ظهور پیدا می کند.

 

گام چهارم: باور نسبت به وعده و وعید خالق
ایشان با اینکه عبد صالح و تمام اعمالشان یکپارچه عمل صالح بود ولی با این وجود اگر سخن از مرگ، قبر، پل صراط، و بهشت و جهنم به میان می آمد می گریستند.(٨) و علت آن را دوری و طولانی بودن سفر آخرت بیان می کردند (٩) و می- فرمودند: «مردمان ساکنان خانه غفلتند کار انجام می دهند و خود نمی دانند چه می کنند و چون به خانه آخرت رهسپار می- شوند پی می برند که دیگر نمی توانند کاری انجام بدهند.»(١٠) روزی شنید زنی که در پی جنازه ای روان بود می گریست و می گفت: پدرم! چنین روزی ندیده بودم. امام فرمودند: «پدر تو هم در زندگیش چنین روز دشواری ندیده بود.»

بندگی و خضوع و خشوع در برار حضرت حق از ثمرات و آثار معرفت به خداوند می باشد. هر چه معرفت بیشتر باشد اطمینان و سر سپردگی در برابر فرامین الهی بیشتر می شود. کسی که خالق و خداوند خود را محبوب حقیقی قرار داد تمام تحصیل و تلاش خود را در راه رضای محبوبش خرج می کند چون تمام نگاه و حواسش در نگاه محبوب و مولای خود است

گام پنجم: مطابقت اعمال با خواسته های محبوب
در محبت های دنیوی بسیار دیده و تجربه شده است که هر چه محبت بیشتر نسبت به محبوب باشد سعی بر انطباق رفتار و کردار با خواسته های محبوب می شود، حال اینکه این محبوب خود موجودی ناقص است که خواسته هایش با ناقص بودنش سازگاری دارد ولی اگر محبت نسبت به عالم حکیم و مولایی عاری از نقص و بدی باشد، سبب می شود که انسان به خاطر تبعیت ایجاد شده، مسیر کمال و رشد خود را روز به روز افزایش دهد. روزی یکی از غلامان حضرت اشتباهی مرتکب شد که مستحق برخورد بود، وقتی با حضرت برخورد کردند به ایشان عرض کرد «و العافین عن الناس» (١١) حضرت فرمودند: تو را بخشیدم، سپس غلام گفت «والله یحب المحسنین». (١٢) امام فرمود: تو در راه خدا آزادی و برای توست دو برابر آنچه پرداخت می کردم. این یک مثال از هزاران مثالی بود که می توان در این مختصر بیان کرد ولی با مطالعه و جستجوی در تاریخ بسیار بسیار نمونه از برای این امور می توان یافت.

 

تنها مسیر سعادت انسان

آثار و برکات معرفت نسبت به حضرت حق بسیار بیشتر از این فرصت است که بتوان ذکر کرد و هر کدام از آنها خود قابلیت طرح و بسط بیشتر دارد. حلم، شجاعت، مردم داری، زهد، و هزاران مورد دیگر وجود دارد که می توان در زندگی کریم اهل بیت علیه السلام مشاهده کرد و لذت برد. و این خود سبب ایجاد انگیزه ای می شود که انسان به سمت دستورات موالیان خود حرکت کند که تنها راه و مسیر سعادت انسان مسیری جز اقتدا به معصومین علیهم السلام نیست: «من اراد الله بدأ بکم». سیر و معرفت توحیدی هم از رهگذر و عنایت ایشان است. باشد که در این ایام و لیالی مبارک سایه لطف و رحمت خود را بر سر ما بیندازند تا در این دنیا و در سرای آخرت سبب ناراحتی ایشان نشویم.

 

پی نوشت:

١) بحار الانوار ج  43ص 239
2) المناقب ج4 ص18
3) بحار الانوار ج43 ص 294
4) المناقب ج4 ص8
5) بحار  الانوار ج 43 ص 351
6) المناقب ج 4 ص 14
7) کشف الغمة ج1 ص556 و المناقب ج4 ص 14
8) عده الداعی 139
9) تحف العقول 236
10) دعایم الاسلام ج 1 ص 168
11) ال عمران 134
12) ال عمران 134

حجة الاسلام امین توفیقی       

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان